وقتي جاي خنده غم مي شينه روي لبام تشنه نوازشم خسته از خستگي هاموقتي که دستاي من گرمي دستي ميخواد وقتي يه لحظه خوشي به سراغم نميادتو مي توني غمامو خواب کني گونه هاي خيسمو پاک کنيتو مي توني دلمـو شــاد کني منـو از درد و غــم آزاد کني